امروز چهارشنبه , 30 آبان 1403

پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)

7,000 تومان
  • فروشنده : کاربر
  • مشاهده فروشگاه

  • کد فایل : 42919
  • فرمت فایل دانلودی : .doc
  • تعداد مشاهده : 6.7k

دانلود تحقیق درمورد اقتصاد ايران از نگاه شاخص هاي كلان

دانلود تحقیق درمورد اقتصاد ايران از نگاه شاخص هاي كلان

0 6.7k
لینک کوتاه https://tarhekhana.pdf-doc.ir/p/79349f5 |
دانلود تحقیق درمورد اقتصاد ايران از نگاه شاخص هاي كلان

با دانلود تحقیق در مورد اقتصاد ايران از نگاه شاخص هاي كلان در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق اقتصاد ايران از نگاه شاخص هاي كلان را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق اقتصاد ايران از نگاه شاخص هاي كلان ادامه مطالب را بخوانید.

نام فایل:تحقیق در مورد اقتصاد ايران از نگاه شاخص هاي كلان

فرمت فایل:word و قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل:14 صفحه

قسمتی از فایل:

در اين قسمت به عمده ترين شاخص هاي اقتصاد كلان كه مي تواند وضعيت اقتصادي كشور را مشخص نمايد اشاره مي گردد :

1- نرخ تورم
نرخ تورم در 4 سال اخير منتهي به سال 1383 به ترتيب برابر با 4/11 ، 8/15 ، 6/15‌ و 2/15 درصد بوده است كه از ميانگين هندسي برابر با 4/14 درصد برخوردار مي باشد . اين در حالي است كه نرخ تورم جهاني و نرخ تورم در كشورهاي درحال توسعه در سال 2002 به ترتيب برابر با 4/3 و 8/5 درصد بوده است .
انجام اصلاحات اقتصادي در شرايطي كه نرخ تورم پائين است امكان موفقيت بيشتري دارد ،‌ بنابراين كاهش تورم بايد يك اولويت دائمي باشد . در شرايطي كه نرخ تورم بالاست ، به تبع آن نرخهاي سود تسهيلات بانكي بالا خواهد بود و توجيهاتي را براي كاهش ارزش پول ملي خواهند داشت كه تاثيرات نامناسب اقتصادي را در پي خواهد داشت .
مهمترين عامل تورم در كشور ، ‌رشد بالاي نقدينگي است كه بر اساس تحقيقات انجام گرفته در حدود 70 الي 80% تورم را ناشي از رشد بالاي نقدينگي برآورد نموده اند . در طول 4 سال منتهي به سال 1383 ، ‌متوســط رشد نقدينگي در حدود 29 درصد بوده است كه بسيار بالاســـت و با هيــچ توجيه اقتصادي قابل دفاع نمي باشد . رشدبالاي نقدينگي دركشور بيشتر ، ازعدم انضباط مالي دولت . رشد بي رويه بودجه هاي سالانه و كاهش ارزش پول ملي حاصل شده است . ما در حال حاضر در دنياي با تورم پائين زندگي مي كنيم كه كاهش تورم را دراين شرايط آسانتر مي سازد . همچنين بدليل امكان تعامل مناسب تر با دنيا و همخواني بيشتر با آن ، هدف كاهش تورم الزامي تر مي گردد .
علاوه بر مسئله عنوان شده ، عدم هدايت مناسب نقدينگي موجود به فعاليت هاي مولد ، عدم برقراري ماليات مناسب بر بخشهاي مختلف اقتصاد ، بويژه بخش هاي غير مولد ، رشد قيمت بسياري از كالاها و خدمات دولتي حتي بيش از نرخ تورم در شش سال گذشته ( به استثناء سال 1384 ) و كاهش ارزش پول ملي در ايجاد نرخ تورم دو رقمي موثر بوده است . تورم پائين ، امكان تصميم گيري اقتصادي را براي تمام شهروندان آسان تر مي نمايد و تخصيص منابع را كارآ تر مي سازد و اثرات مثبت بر توزيع درآمد دارد .


2-
 درآمد ناخالص ملي سرانه و رشد توليد ناخالص داخلي
براساس اطلاعات مندرج درنماگرهاي توسعه جهاني ازانتشارات بانك جهاني، درآمدناخالص ملي سرانه ما در سال 2003 ،‌ برابر با 2010 دلار بوده است و اين در حالي است كه متوسط دنيا در مورد اين شاخص در سال 2003 ،
  5510  دلار ، متوسط كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا ، 2390 دلار و متوسط كشورهاي با درآمد متوسط در اين سال ، 1930 دلار بوده است . همانطور كه ملاحظه مي گردد ، فاصله ما با متوسط دنيا زياد است و كمتر از متوسط كشورهاي " خاورميانه و شمال آفريقا " درآمد ناخالص ملي سرانه داشته ايم . اين بدين مفهوم است كه راه سخت و پر تلاشي را براي رسيدن به اهداف سند چشم انداز 20 ساله و رسيدن به جايگاه اول اقتصادي ،‌ علمي و فن آوري در سطح منطقه آسياي جنوب غربي در پيش داريم . وضعيت توليد ناخالص ملي سرانه با معيار برابري قدرت خريد ( ‌ppp ) كمي بهتر از وضعيت گفته شده است . توليد ناخالص ملي سرانه با معيار برابري قدرت خريد ، براي سال 2003 و 2004 براي كشور به ترتيب برابر با 8280 و 8670 دلار بوده است . با اين معيار از نقطه نظر توليد ناخالص ملي سرانه در حول و حوش متوسط جهاني قرار داشته ايم زيرا سهم ما از جمعيت جهان در سال 2003 ، 1/1 درصد ، سهم ما از توليد ناخالص داخلي جهاني برابر با 37/0 درصد و سهم ما از توليد ناخالص داخلي جهاني با معيار برابري قدرت خريد ، برابر با 14/1 درصد بوده است ( آمار EIU   ، MAY  سال 2005 ) .
رشد توليد ناخالص داخلي نيز در 4 سال منتهي به سال 1383 به ترتيب برابر با 3/3 ، 5/7 ، 7/6 و
  6/4 درصد بوده است كه از ميانگين هندسي در حدود 3/5 درصد در طول 4 سال برخوردار بوده است . اين در حالي است كه رشد توليد ناخالص داخلي جهاني در سال 2003 ، 8/2 درصد ، رشد توليد ناخالص داخلي كشورهاي با درآمد متوسط ، 9/4 درصد ، رشد توليد ناخالص داخلي كشورهاي خاورميانه وشمال افريقا ، 7/5 درصد ، رشد كشورهاي با درآمد پائين 9/6 درصد و رشد كشورهاي با درآمدهاي بالا 2/2 درصد بوده است ( آمارهاي بانك جهاني ) . همانطور كه ملاحظه مي گردد ، كشورهاي با درآمد متوسط و كشورهاي با درآمد پائين از رشد توليد ناخالص داخلي بيشتري نسبت به كشورهاي با درآمد بالا برخوردارند و اين به دليل وجود ظرفيتهاي خالي بيشتر در اين كشورها و امكان رشد بيشتر در اين كشورهاست .
  از آنجائي كه هدف ما در افق 20 ساله ،  قدرت اول در سطح منطقه مي باشد ، بايد دائمآ وضعيت خود را نسبت به جهان و كشورهاي منطقه مورد سنجش قرار دهيم . همانطور كه ملاحظه مي گردد رشد توليد ناخالص داخلي ، طي زمان از نوسانات زيادي برخوردار بوده است و يكي از مهمترين متغيرهاي تاثير گذار بر آن ، قيمت نفت و درآمدهاي نفتي بوده است كه امكان رشد با ثبات اقتصادي را ســلب نموده است . رقم برآوردي رشد توليد ناخالص داخلي براي سال 1383 ( 6/4 درصد ) ، با توجه به درآمدهاي بالاي نفتي كشور در اين سال ، پائين مي باشد كه تا حدودي مي تواند ناشي از كاهش سرمايه گذاري در مسكن ، ‌وضعيت نامناسب بورس اوراق بهادار و كندي تصميــم گيري براي انجام فعاليت هاي اقتصادي قبل از انتخابات نهم رياست جمهوري باشد . افزايش بهره وري و ظرفيت سازي دو سياست توسعه اي است كه مي تواند رشد اقتصادي را افزايش داده و ما را به هدف اصلي رشد اقتصادي بالا و با ثبات رهنمون سازد .